سیستم مدیریت ایده ها
● DNA نوآوری
تشخیص
بهترین عملکردها، روشی عمومی برای شبیه سازی و بهبود توسعه سازمانی است.
باوجود این، چند اشکال در این کار وجود دارد : گاهی اوقات عملکردهای اصلی
از یک سازمان به سازمان دیگر منتقل نمی شود و گاهی آنها به خوبی در سازمان
دیگر به اجرا در نمی آیند. این مسئله باعث می شود تا افراد متعهد شوند که
ما آن را آزمایش و سعی خود را کردیم اما جواب نداد اغلب اوقات، آنها این
اشکالات را به مواردی نظیر نوآوری، کیفیت و نظایر آن تعمیم می دهند .
جایگزینی
برای تمرکز بر بهترین عملکردها این است که نگاهی بر اصول نوآوری بیندازیم.
برای مثال، اگر شما به این مطلب واقف شوید که اکثر سازمانهای خلاق از طریق
تیم های چندوظیفه ای فعالیت می کنند، شما می باید تصمیم بگیرید که این کار
را در سازمان خود نیـز انجام دهید .
باوجود این، مــی توان فرض کرد که
به چندین دلیل (مانند وجود حالت استبدادی در سازمان، سلسله مراتب و ساختار
سازمانی)، این عمل با شکست روبرو شود. این ناکامی باید به تشویق تلاشهای
نوآوری در آینده منجر شود. اگر شما بر اصول تمرکز می کردید و می دانستید که
همکاری در بــروز نوآوری مهم است، سعی می کردید تا راههایی بیابید که
همکاری را در جو سازمانی و فرهنگ شما امکانپذیر سازد. آگاهی از اصول
زیربنایی بهره وری می تواند به سازمان کمک کند تا شایستگی خود را گسترش
دهد، عاملی که از بروز تغییرات نامطلوب در سیستم ها یا فرهنگ به نحوی که
اثر معکوس بر توانایی نوآوری سازمان داشته باشد، جلوگیری می کند .
DNA
نوآوری شامل هشت جزء اساسی عمل کننده است که به عنوان زمینه فرهنگی ایفای
نقش می کنند و به وسیله زمینه جهانی احاطه شده اند. عوامل عملیاتی عبارتند
از :
▪ چالش ؛ نیروی جلوبرنده نوآوری :
نوآوری،
طبق تعریف به معنای انجام کار به صورت متفاوت، یافتن محدوده های جدید و
ریسک کردن است. دلیلی برای تکانهای شدید یک قایق وجود دارد، بینشی که چه
کار باید انجام دهیم و یا ترس عمیقی که چیزی تغییر نکند، این یک چالش است.
هرچه یک چالش بزرگتر باشد و تعهد به انجام آن از عهده ما بالاتر باشد،
تلاشهای نوآوری، انرژی بیشتری می طلبد .
ما معمولاً موارد شگفت انگیزی
نظیر فرودآمدن بشر بر روی کره ماه و یا طراحی نقشه ژنی انسان را به عنوان
چالـــش در نظر می گیریم اما هر سازمانی می تواند چالشهای نوآوری منحصر به
فرد خود را برای پیشرفت آتی مشتریان و کارکنان خود دارا باشد .
استراتژی
ها به صورت به هم پیوسته و منسجم شکل نمی گیرد. سرمایه یک شخص، عامل مهمی
در جذب مشتریان است مگر اینکه علائق آنها تغییر کند و قبا شروع به
برانگیختن آنها به سوی خود کنند. بنابراین، آنها باید مسیر را عوض کنند.
گزارش سالیانه ۱۹۹۶ بیان مـــی دارد که بسیاری از فرصتهای تجاری ما دارای
عمر کوتاهی هستند. ما باید بسیار سریع حرکت کنیم و آنها را به کار گیریم
قبل از آنکه از بین بروند و ناپدید شوند .
▪ تمرکز بر مشتری؛ نیروی هدایت کننده نوآوری:
تمامی
نوآوران باید برارزش خلاقیت برای ارضای نیاز مشتری تاکید داشته باشند، از
آنجایی که مشتری هم داخلی و هم خارجی است. تعامل با مشتریان و فهم نیازهای
آنها یکی از بهترین راههای کشف فرصتها و قابلیتهای جدید و انگیزه برای
اجرایی ساختن آنهاست .
در شرکت داتکس لوهمودا، تولیدکننده محصولات
پزشکی، بخشی از فعالیتهای نوآوری تحت عنوان اکتشاف نامیده می شود. این
فعالیتی است که کارکنان را تشویق می کند تا مشاهدات مکرر و منظمی از رفتار
مشتریان داشته باشند. روس وارد - مدیر برنامه ریزی - توضیح می دهد هنگامی
که افراد سازمان کاربرد محصولات ما را در شرایط واقعی مــــی بینند، می
توانند از وضعیت هوشیاری عادی خود گامی فراتر نهند. آنها مشکل و نیازهای
مشتری را به گونــــه ای جدید در مـی یابند و یاد می گیرند چگونه به راههای
جدیدی بیندیشند .
▪ خلاقیت؛ مغز نوآوری :
همه
چیز از یک اندیشه آغاز می شود و سازمانهای نوآور دریافته اند که اندیشه ها
می توانند از هر جایی برخیزند. این سازمانها به جای تاکید بر مالکیت بر
ایده ها، سعی می کنند تا نتایج را مالک شوند. روزی، در سال ۱۹۹۵، متخصصان
اندیشمند در واحد اکتشافات و فرصتهای شرکت AT&T شاهد سخنرانـی روسای یک
فروشــگاه بودند که مـی گفتند: چه می شد اگر هزینه رفتن (خدمات رسانی) به
دوردستها برای ما هیچ بود، این امر موجب شد چندین ایده جدید در مورد آینده
سرمایه گذاری بر فرصتهای فواصل دور ایجاد گردید. (امروزه این شرکت در زمینه
فناوری مودم و اینترنت فعالیت می کند - م )
▪ ارتباطات؛ شریان حیات نوآوری :
جریان
آزاد اطلاعات، عقاید و احساسات، شریان حیات نوآوری است. هم زیرساختهای
نوآوری و هم حمایت و پشتیبـانی از آن بایستی در سازمانها به وجود آید تا
جریان باز اطلاعات تقویت شود. اطلاعات به هنگام، اساس توانمندی است که
امکان اخذ تصمیمات عالی را برای مدیران عملیاتی فراهم می سازد .
▪ همکاری؛ قلب نوآوری :
نوآوری
یک فرایند گروهی است. غذای این فرایند تعامل اطلاعات و قدرت تیمی است.
نوآوری به وسیله ساختارها و سیاستهای نامناسب و همچنین سیستم پاداش دهی که
تنها به تلاشهای فردی پاداش می دهد دچار شکست می شود. شرکت IBM کد آلفا را
در دسترس عموم جهانیان (تا جایی که امکان داشت) قرار داد .
این کار از
طریق ایجاد وب سایتی تحت عنوان؛ کار آلفا؛ صورت گرفت. این فرایند همکاری
باز، موجب شد تا ۲۰۰ متخصص فناوری یک همکاری مجازی را در سراسر دنیا ایجاد
کنند و کد را ارزیابی کرده و آن را توسعه دهند و علائق بازار را مورد بررسی
قرار دهند .
▪ تکمیل؛ عضلات نوآوری :
نوآوریهای
جدید پروژه هایـی هستند که به صورت موفقیـــــت آمیزی به عنوان عقاید برتر
مطرح شدند و با مهارتهای بالا (نظیر تصمیم گیری، زمانبندی، نظارت و اخذ
بازخورد) اجرا شدند. سازمانهای نوآور می دانند که جشن موفقیت بخش مهمی از
پایان یک پروژه صرفنظر از سطح اهمیت و موفقیت آن است. در سازمان خدمات
بهداشتی و پزشکی سیگنا در آریزونا، مدیر برنامه ریزی به کارکنان کمک می کند
تا پیشنهادات خود را ارائه، برای آن برنامه ریزی و آن را به صورت پروژه
اجرا کنند. البته باید اطمینان کسب کرد که پروژه ها در راستای اهداف و
ماموریت اصلی شرکت است .
▪ نظارت و بازنگری؛ نردبان فرایند نوآوری :
ارزیابی
اهداف و نتایـج و هزینه - منفعت پروژه های جدید، یک اقدام ضروری است. درس
گرفتن از نتایج پروژه های موفق و ناموفق بینشی را برای ما ایجاد می کند که
بر اساس آن موفقیتهای بعدی امکان پذیر می گردد .
کمپانی نینن که یک شرکت
ساختمانی است و اشتیاق زیادی دارد تا تبدیل به یک سازمان یادگیرنده شود،
برنامه یادگیری خود را برای یک سال طراحی کرده است. این برنامه نه تنها
شامل مواردی است که کارکنان باید بیاموزند بلکه شامل مواردی می گردد که
آنها را باید به دیگران بیاموزند .
▪ فرهنگ؛ محدوده ایفای نقش نوآوری :
فرهنگ
انعکاس رهبری، هنجارها و ارزشها ونمود عینی و قابل دید چگونگی انجام کار و
رفتار افراد سازمان با یکدیگر است. فراهم ساختن محیطی که منعطف است، افراد
را توانمنـد مــی کند، به ایده های کارکنـــان احترام مـــی گذارد، ریسک
را تحمل می کند، برای موفقیتها جشن می گیرد، احترام به کارکنان را سرلوحه
کارهای خویش قرار می دهد و تفریحات را تشویق می کند، جهت ایجاد نوآوری
ضروری است.
فرهنگ از ترکیب ۴ عامل پدید می آید :
▪ رهبری - مدل ایفای نقش :
ما
از رهبران تبعیت می کنیم چرا که باور داریم آنها موقعیت بهتر را در آینده
تشخیص می دهند و می دانند چگونه ما را به آنجا هدایت کنند. از همین رو، طبق
تعریف، نوآوری سفری به ناشناختههاست ضروری است که سازمانها از رهبران با
بینش و با صلاحیت برخوردار باشند .
▪ افراد - منابع :
بدیهی
است بدون انسانها هیچ چیز رخ نمی دهد. هر سازمانی یک هویت دارد، این هویت
ناشی از مهارتها، عقاید، گرایشها و رفتارهای دسته جمعی و مشترک و بیشتر از
همه ناشی از ارتباط بین افراد است .
▪ ارزشهای اصلی - زیرساختار نوآوری :
اصولی
اساسی وجود دارند که زیرساخت هر سازمان را تعریف می کنند. به عنوان نمونه
اعتماد، احترام، یادگیری، تعهد، جامع نگری و همکاری. این موارد ساختـاری را
برای تصمیـم گیری در کلیه ی سطـوح فراهم مــــی سازد .
▪ ارزشهای نوآوری - چارچوب فکری :
علاوه
بر ارزشهای اساسی، برخی ارزشها وجود دارند که وضعیت معمول را به پیشرفت و
یک پروژه معمولی را به یک کاروکسب جدید بدل می سازند. آزادی عمل، توجه به
بینش شهودی افراد و سینرژی تنها برخی عوامل ایده آل هستند که می توانند
جادویی برای سازمان نوآور ایجاد کنند .
▪ زمینه - جهان :
هیچ
چیزی به خصوص نوآوری در خلاء اتفاق نمی افتد، در حالی که روشن است مشتریان
عرضه کنندگان مواد اولیه و اقتصاد بر عملکرد روزمره ما تاثیر می گذارد،
علاوه بر آن، ما به صورت دوره ای با دولت، اتفاقات جهانی، اجتماعات و فامیل
خود در تعامل هستیم. تمامی این تعاملات زمینه فعالیتهای سازمانی از جمله
نوآوری است .
اقدامات عملی برای سلامت سیستم نوآوری
۱)
هراس را در سازمان خود از بین ببرید. نوآوری به معنای انجام چیزی جدید
است، برخی کارها ممکن است به نتیجه نرسند. اگر افراد از شرکت هراس داشته
باشند، به افرادی خلاق مبدل نخواهند شد؛
۲) نوآوری را به عنوان جزئی از
سیستم ارزیابی عملکرد برای هر شخص مطرح کنید. سازمانها باید از کارکنان خود
در پایان دوره ارزیابی سوال کنند که چه نوآوری انجام دادند و تاثیر آن بر
کار چه بوده است؛
۳) فرآیند و سیستم نوآوری را مستندسازی کنید به نحوی که هر فرد آن را درک کند و نقش خود را نیز در این فرایند به روشنی دریابد؛
۴)
آزادی عمل کافی به کارکنان خود اعطا کنید تا آنها قادر باشند ایده ها و
فرصتهای جدید را مطرح و با عوامل درون سازمانی و برون سازمانی همکاری کنند .
۵)
اطمینان حاصل کنید تمامی اعضای سازمان استراتژی کلی شرکت را درک کرده اند و
همچنین کلیه تلاشهای نوآوری در راستای استراتژی کلی شرکت است، البته سیستم
باید به صورتی باشد که ایده های خارج از چارچوب را نیز که مفید به نظر می
رسند مدیریت کند؛
۶) به افراد آموزش دهید که محیط را برای روندهای جدید،
فناوریهای نوین و تغییرات چارچوبهای فکری مشتریان مورد بررسی و آزمایش
قرار دهند؛
۷) به افراد آموزش اهمیت تنوع در سبکهای تفکر، تجربیات،
دیدگاهها و تخصصها را آموزش دهید. همچنین انتظار تنوع و تفاوت را در کلیه
فعالیتهای نوآوری داشته باشید؛
۸) معیارهای مطلوب بر ایده آل ها استوار
است. باوجود این، معیارهـای محدودتر نیـز می توانند ما را به حالت ایده آل
نزدیکترسازند و آنها به نوبه خود براساس تجارب، مفروضات و چارچوبهای ذهنی
قبلی ما متصل می گردند؛
۹) تیم های نوآوری از تیم های پروژه های معمول
متفاوتند. آنها نیازمند ابزارها و چارچوبهای فکری متفاوتی هستند. کارکنان
را به اندازه کافی در این زمینه ها آموزش داده و هدایت کنید تا هنگام کار
در تیم های نوآوری موفق باشند؛
۱۰) سیستم مدیریت ایده ها را ایجاد یا
تهیه کنید تا افراد تشویق شوند فرصتها و قابلیتهای جدید را شناسایی، ایجاد
یا ارزیابی و ایده های خود را ارائه کنند .
منبع : مرکز توسعه کارآفرینی